چون وقت نیست من بدون هیچ مقدمه ای میرم سر بحث اصلی

اول از همه میخوام یه خورده درباره آقای هاشمی رفسنجانی صحبت کنم.

حزب گروه آقای هاشمی در واقع حزب کارگزاران میباشد و حزب کارگزاران هم در واقع همان حزب سازندگان دوران انقلاب و همان حزب اوبکر دوران قدیم هستند.

حزب ابوبکریان میخواستند ولی فقیه(امام زمانشان) یعنی امام علی(ع) را کنار بزنند که برای مدت زمان زیادی هم این کار را کردند(حتما در این زمینه تحقیق کنید)

هر حزبی که بخواهد بر جامعه و دیگر احزاب غالب شود مجبور است که سه گزینه زیر را دارا باشد:

قدرت سیاسی(زور)-قدرت اقتصادی(زر)-قدرت تبلیغاتی(تزویر)

حال این حزب آقای هاشمی چگونه به این سه گزینه رسید:

آقای هاشمی با برنده شدن در انتخابات ،طبیعتا به قدرت سیاسی دست یافت.حالا باید بگوییم که چگونه به 2 گزینه بعدی دست پیدا کرد.

در واقع آقای هاشمی و هاشمیون در 8 سال ریاست جمهوری به اسم خصوصی سازی و مردمی کردن امکانات ،قدرت اقتصادی را بدست گرفتند.مثلا اگر قرار بود تا سهام فلان جا به مردم واگذار شود ، چند ماه قبل با دارو دسته خودشان و با کسانی که طرفدار آنها بودند صحبت کرده و سهام آن فلان چیز را به او واگزار میکردند.

به همین ترتیب بود که رفته رفته 80 درصد سرمایه ایران به دست حزب کارگزاران(هاشمی) افتاد.

چطور به قدرت تبلیغاتی رسیدند؟ کاملا مشخص است که هرکس قدرت اقتصادی بیشتری دارد و قدرت سیاسی هم در اختیار دارد ،قدرت تبلیغاتی رو هم در اختیار میگیرد و در جهت مقاصد خودش به کار میگیرد.

دلیل اینکه خیلی از مردم به آقای هاشمی علاقه نشان میدهند چیست؟

مهم ترین دلیلش اینه که در زمان آقای هاشمی مردم مشکل اقتصادی نداشتند و نرخ تورم زیاد نبود.

خب این حرف کاملا درسته .اما  اما

اما همون طوری که قبلا گفتم باید تمام شرایط تاثیر گذار را برای نتیجه گیری بررسی کنیم.

درسته که در زمان آقای هاشمی مردم مشکلات اقتصادی نداشتند، ولی آیا زمان دولت آقای هاشمی شرایط داخلی و خارجی ما هم همین طور بود.

آیا زمان آقای هاشمی ما همین چیزهایی را داشتیم که الان داریم؟

پاسخ معلومه:نه

ببینید دوستان ، ما یک ملت مستقل هستیم که همیشه متکی به خودمان هستیم.ما یک ملت اسلامی هستیم و باید در خیلی از زمینه ها کار کنیم.

ما نباید فقط یک بعد قضیه را بگیریم

خیلی ها میگن چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. در صورتی که این حرف در سطح کلان جامعه ایرانی درست نیست.

ما یک ملت اسلامی هستیم و بعضی وظایف را اسلام به دوش ما گذاشته و نمیتونیم نادیده بگیریم.

مثلا اسلام گفته هر کجا صدای مظلومی را شنیدی باید برای کمک و دفاع از او شتاب کنی.

حالا این که چرا در زمان آقای هاشمی ایران مشکلات اقتصادی نداشت ، کاملا مشخصه.

چون به وظایفش در قبال مردمش و اسلام درست عمل نمیکرد و باج میداد.

قبول دارید که قسمت عمده ای از مشکلات اقتصادی زمان حال به خاطر دشمنی های خارجی هست.

خب معلومه که آقای هاشمی وقتی باج میده و کاری به کار آنها نداره(هر غلطی میخوان میکنند) آنها هم کاری به ایران ندارند و ما رو تحریم نمیکنند،80 درصد ثروت ایران هم که دست اونها بوده ،پس طبیعتا مشکلات اقتصادی به وجود نمیاد دیگه.

ولی به چه قیمتی؟ به چه قیمتی؟

به قیمت اینکه شرف ایرانی له بشه و به اون توهین بشه. به قیمت اینکه برای ایرانی به اندازه پشیزی ارزش قائل نشن ، به قیمت اینکه ...

چرا انرژی صلح آمیز هسته ای که حق قانونی ماست ،باید به حالت تعلیق دربیاد و ...

آیا مشکل اینها انرژی هسته ای ماست ؟

نه خیر ، مشکل اینها مردم ایران و اسلام هست ،اینها نمی خواهن که ایرانی وجود داشته باشد با این شکل.

امروز اگر در زمینه انرژی صلح آمیز هسته ای کنار بکشیم ، فردا چیز دیگری را بهانه کرده و دوباره روز از نو روزی از نو.

دوستان من اگر در حال حاضر مسولین ما هم بخواهند بعضی از خواسته های اسلام را کنار بزنند(مثلا دست از حمایت از فلسطین بردارند) و در برابر آنها کوتاه بیایند(مثلا نیروگاه های اتمی را تعطیل کنند) مطمئن باشید که مشکل اقتصاد کشور ما تا حدی حل خواهد شد.

ولی آیا این راه حل است؟   تسلیم شدن در برابر جبهه باطل؟

همان طوری که گفتم علت اصلی مشکلات اقتصادی کشور ما در 2 چیز است:

سیاست خارجی ما

مشکلات داخلی

سیاست خارجی ما  حکم میکنه که به هیچ وجه در مقابل جبهه باطل کوتاه نیاییم و دست از آرمان های انقلاب خودمان برنداریم.

پس وقتی سیاست ما اینه و میخواهیم با اقتدار  در جهان زندگی کنیم ، باید مردانه بایستیم و این تحریم ها را تحمل نماییم.

و اما مشکلات داخلی زمان حال حاضر:

گفتم که در زمان آقای هاشمی به اسم خصوصی سازی ،80 درصد ثروت ایران را در اختیار گرفتند و هر وقت دوست داشتند به عنوان یک برگ برنده از آن استفاده میکردند و شل کن سفت کن در میاوردند.

در واقع آقای احمدی نژاد فردی بود که آمد و تمام معادلات آنها را برهم زد. و حزب هاشمیون قدرت سیاسی را در 8 سال آحمدی نژاد از دست دادند.

به همین خاطر بود که با توجه به در اختیار داشتن 80 درصدی ثروت ایران سعی کردند، با استفاده ابزاری از این قضیه ،به دولت آقای احمدی نژاد فشار بیاورند تا در واقع آقای احمدی نژاد و اصولگرایان را نا کارآمد نشان داده تا دوباره اصلاح طلبان بیایند سر کار.

نکته بعدی این هست که چرا این حزب آقای هاشمی بجای اینکه از این قدرت و ابزارش برای رفاه مردم این جامعه استفاده کند ، در عوض با استفاده از آن به مردم فشار آورد و می آورد تا به اهداف شومش برسد.

مگر این آقایان صلاح ملت را نمیخواهند ؟ خب اگر صلاح ملت را میخواهید باید به هر شکلی شده به مردم کمک کنید چه در صدر جکومت باشید ، چه نه؟   چرا این کار را نکردند؟ چون خود خواه هستند و فقط به فکر خودشان هستند و فقط ظاهر مردمی دارند.

نکته بعدی این که این آقایان اساسا با ولایت فقیه و رهبری مشکل دارند. من برای روشن تر شدن این قضیه 2 نمونه زیر را بیان میکنم:

1) نامه بدون سلام و بدون بسم الله که آقای هاشمی با آن لحن تند و توهین آمیز به مقام معظم رهبری نوشت.

2)محسن هاشمی پسر آقای هاشمی گفت :اگر پدرم رییس جمهور شود مقام رهبری را همچون پاپ ها در واتیکان خواهم کرد .

3)آقای هاشمی به بهانه سخنرانی در میان اعراب 40 میلیارد دلار کمک گرفت تا روی دیوار ها نوشته شود مرگ بر ولایت فقیه.

و ...

نکته بعدی اینه که این آقایان اصلا دلسوز ملت نمی باشند به نمونه زیر توجه کنید:

در زمان امام علی(ع) وقتی مقام خلافت را از امام علی غصب کردند، امام علی به دلایلی سکوت کرد و اقدامی نکرد

به نظر شما چرا؟

چون در آن زمان بیگانگان و خارجیان(رومیان) قصد شورش داشتند.

یعنی اگر امام علی میخواست عکس العملی نشان دهد ،اختلافات داخلی به وجود میامد و  و دسته دسته میشدند و در مقابل شورش بیگانگان(رومیان) شکست میخوردند و اصلا اسلامی نمیماند چه برسد به ...

خب امام علی(ع) موقعیت را سنجیده و وحدت و سربلندی داخلی را بر پیروزی شورشیان ترجیح دادند و اقدامی نکردند.

حالا سوال اینجاست ، چرا آقایان هاشمیون این کار را نکردند ؟ مگر غیر از اینه که عزت ایران و سربلندی ایران اولویت دارد؟

بله درسته ، این آقایان کاملا بر خلاف امام علی عمل کردند.نمونه اش در جریان فتنه 88 با دشمن همکاری کردند و قصد براندازی نظام را داشتند.

دوستان من حرف آخر اینه که آقای حسن روحانی علاوه بر اینکه کارنامه خوبی ندارد ، از حزب هاشمیون میباشد و این حزب میخواهد از طریق این آقای روحانی دوباره به قدرت سیاسی برسد و دوباره روز ازنو روزی از نو.

نکته:چرا دشمنان همیشه از آقای هاشمی و هاشمیون حمایت میکنند؟(خودتان فکر کنید و قضاوت کنید)

در پایان میگم که مهم حضور ما در انتخابات هست ، پس همه با هم در انتخابات  شرکت خواهیم کرد تا چشم دشمنان در بیاد .

من نمیگویم به چه کسی رای بدهید ، فقط میگم که به آقای حسن روحانی رای ندهید.

در پناه حق باشید

یا علی

 

 

 

...

با سلام

امروز میخوام بگم چکار کنیم تا بتوانیم اصلح ترین نامزد را به عنوان رئیس جمهور آینده انتخاب کنیم.

اول از همه اینکه خواهش میکنم لجوج نباشیم و با مسئله به صورت تعصبی برخورد نکنیم. یعنی اینکه نگوییم چون فلان کس اصول گرا هست پس من به اون رای میدم ،یا اینکه چون فلانی اصلاح طلب است من به اون رای میدم.

اصلا گروه و حذب را بزاریم کنار و با منطق و عقل با این مسئله برخورد کنیم ، تا در نهایت بتوانیم یک انتخاب درست داشته باشیم.

نکته بعدی اینکه خواهش میکنم اگر قراره یک چیزی را ملاک انتخاب قرار بدهید ، لطفا همه جوانب را در نظر گرفته و تحلیل کنید مثلا اگر قراره یک دولت را از نظر اقتصاد و گرانی ها ارزیابی کنید همه ی زمینه ها را در همه دولت های پیشین بررسی کنید.

مقام معظم رهبری در این رابطه خیلی صحبت کرده اند ولی من فقط یک مورد آن را میگویم:

رئیس جمهور آینده بهتر است کسی باشد که نقاط قوت دولت فعلی را داشته باشد، منهای نقاط ضعف دولت فعلی

همچنین دولت های قبلی.

خب حالا ما باید همه ی دولت ها را بشناسیم و با عملکرد آنها آشنا شویم.

ما ابتدا باید ببینیم که مشکلات فعلی جامعه چیست و جامعه به چه چیز هایی نیاز داره؟

مهم نیست که چه کسی میخواد بیاد سر کار ، مهم اینه که کسی که میاد سر کار ، کارا باشه و باعث پیشرفت جامعه بشود.

مشکلات و مباجث کلان کشور فعلا موارد زیر است:

مشکلات اقتصادی،مذاکرات هسته ای،اختلافات داخلی، سیاست داخلی و خارجی و ...

که باید ببینیم رئیس دولت آینده درباره مسائل بالا چه دیدگاه و برنامه هایی دارد.

و این مسائل هستند که تعیین کننده هستند.

یعنی ما باید ببینیم که هر کدام از این نامزد ها در باره ی این مسائل چه دیدگاه هایی دارند.

بعد با توجه به این دیدگاه ها ما باید اصلح ترین را انتخاب کنیم.

من در پست های بعدی در باره 2 نماینده برتر از 2 حزب صحبت خواهم کرد.

لطفا پست های بعدی را حتما بخوانید.

یا علی

...

با سلام

اصلا هدف از انتخابات چیه؟

چرا اینقدر برای ما و ملت ما و در نهایت برای نظام جمهوری اسلامی ایران مهم است؟

دوستان من هدف از انتخابات انتخاب یک فرد شایسته و اصلح میباشد که بتواند اداره امور جامعه را برای یک دوره 4 ساله به عهده بگیرد.

علت مهم بودن انتخابات هم دقیقا به همین مورد برمیگرده که رئیس جمهور منتخب قراره برای یک دوره 4 ساله امور کشور را بر عهده بگیره و اداره کنه.

خب یعنی علنن ما تمام اختیارات مهم یک کشور را به عهده یک شخص(گروه-حزب) قرار میدهیم ، که این شخص میتواند از این فرصت 4 ساله نهایت استفاده را ببرد و با عث طرقی و پیشرفت کشور بشود ، یا اینکه نه ، بنا به مسائل مختلفی باعث درجا زدن و پسرفت کشور شود.

رئیس جمهور منتخب میتواند با برنامه هایش  وبا طرح ها و اهدافش خیلی از مشکلات مردم را تا حدود زیادی حل نماید

مثلا مشکلات اقتصادی،اشتغال،مسکن،بهداشت و ...

پس برای ما و ملت ما مهم است که چه کسی باید بیاید سر کار، یعنی باید کسی بیاید که بهترین برنامه ها را داشته باشد تا علاوه بر حل مشکلات داخلی ، بسیاری از مشکلات خارجی و بین المللی را کاهش داده و باعث سربلندی جمهوری اسلامی ایران شود.

خب حالا میریم سراغ اینکه چرا انتخابات و مخصوصا این انتخابات برای نظام ما خیلی مهمه؟

همون طوری که همه شما دوستان میدونید ، این نظام و این کشور با بقیه ی نظام های حاکم بر جهان فرق دارد.

درسته، نظام جمهوری اسلامی ایران

این نظام یک نظام اسلامی است و یک نظامی است مردم سالار و دینی

یعنی تمام قدرت این نظام به مردم آن کشور و ملت بستگی دارد.مگه غیر از اینه که ما در همه امور کلان کشور سهیم هستیم.مثلا خبرگان رهبری را ما مردم انتخاب میکنیم،همچنین رئیس جمهور را،شورای شهر را،نمایندگان مجلس را و ...

حالا طبق همین موارد گفته شده یعنی اینکه ما مردم خود صاحب نظام هستیم و سرنوشت ما در دست خودمان است.

آمریکا و کلا دشمنان ملت ایران هم این قضیه را خوب میدانند. و به همین خاطر است که مقام معظم رهبری و کلیه مسولان نظام همیشه از ما مردم میخواهند تا ما مردم همیشه در صحنه باشیم تا آنها(دشمنان) ببینند که ما مردم هنوز پشت نظام هستیم و خواهان نظام جمهوری اسلامی ایران هستیم.

با توجه به اینکه آمریکا این قضیه را میداند و تلاش های زیادی کرد تا مسولان ما یعنی ایران در مقابلشان زانو بزند، ولی چون نتوانست دست به یک کار جدید زد تا به این هدف پلیدش برسه(زکی)

آنها(دشمنان) آمدند در حرکت جدید مردم را هدف گرفتند و آنها را تحت فشار قرار دادند(اقتصادی،اجتماعی،رسانه ای و ..) تا مردم دست از حمایت از ملت و نظامشان بردارند و اینطوری به همه دنیا بگویند که مردم این نظام را نمی خواهند و تجاوز کنن به خاک پاک ایران.

ما مردم میتوانیم با شرکت در تظاهرات علیه بیگانگان و همچنین با شرکت در همه ی انتخابات ، حمایت خودمان را از نظام مان نشان دهیم و همه با هم تبدیل به مشتی شویم بر علیه دشمنان قسم خورده مان.

در پست بعدی میگم که چرا باید از نظام مان و اسلام حمایت کنیم

یا علی

 

...